آرمانآرمان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

دکتر آرمان

آرمان آرزوی زندگیمون

تلاش برای راه رفتن...

عزیزدلم همین که رفتی تو 11ماهگیت 4،5قدم راه میری و بعدمیوفتی زمین   تازشم یکار خیلی باحالم یاد گرفتی اونم (نی نای نای )خودت وتکون تکون میدی و ما غش میریم از خنده الهی فدای این همه شیرین کاریات این قلب منو بابایی که همیشه برای تو پسرکوچولومون میتپه     ه ...
31 ارديبهشت 1392

آرمان خان...

  نازگلم که مثل پادشاه نشستی و داری نگاه میکنی خوووووووووووووووووب لمیدیو.... ...
29 ارديبهشت 1392

پنجمین مروارید ت مبارک پسرم...

عزیزترینم فعلا تو سن 10 ماهگیت 3تا دندون کوچولو از پایین داری و 2تا از بالا . بااین دندونات بغل هرکی میری زود صورتشونو گاز میگیری ،منم که دیگه نگو ... اشاا... همه دندونات مرتب در بیاد و سالم باشن شیرینم.   ...
20 ارديبهشت 1392

ولیمه مامان جونی و بابا جونی ...

شب سشنبه بابا جونی ولیمه میداد تو تالار رضا ،من زورتر با دایی حسین رفتم تالار تا قبل اینکه مهمونها بیان اونجا باشم . بابا مهدی ام تو رو برد خونه عزیز جون ، یه دل سیر خوابیدی و بعد بیدار شدی و عمو احمد موهاتو درس کرد و بابایی ام لباساتو پوشوند اومدید تالار وااااااااااااااااااااااااااای که چه عسلی شده بودی تا دیدمت یه مااااااااچ آب دار ازت کردم.       مامان جون هم یه عالمه سوغات اورده بود از اسباب بازی گرفته تا لباس برای تو و پرهام جون .    این دسته گل و از طرف تو گلکم تقدیم کردیم به مامان جون و بابا جونی ...
12 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دکتر آرمان می باشد