آقا ارمان ۱۰تیرماه ۱۴۰۲ مسابقه فوتبال داشت با سرخده حسابی ذوق دروازبانی و داشت و بما گف دستکش دروازبانی بخریم ماهم رفتیم خریدیم و فرداش ک داشت تمرین میکرد توپ ب دستش خورد و دو تا از اسنخونای مچش شکست و بعدازظهر محروم شد از دروازبانی و فقط تونست شیپور مسابقه و بزنه خلاصه ک روز غم انگیزی بود هم برای خودش هم برای ما تا یک ماه دستش تو گچ بود ...