آرمان،شیطون تر از هر روز...
آرمانم،دیگه خیلی شیطون شدیا! بگم نگم بعضی وقتا واقعا دیگه توانم تموم می شه... وقتی دارم بهت فرنی می دم قاشق و می چسبی و فرنی و به لوپات می مالی... بابایی شده هلیکوپتر شخصی آقا... تو رو بالا می گیره و میگه چیک و چیک وچیک...(این صدای حرکت کردنش) تو هم دستاتو باز می کنی یعنی داری پرواز می کنی منم شدم تاب آقا... می چسبمت و تکونت میدم برات شعر تاب تاب عباسی و می خونم و غش میکنی از خنده... ...
نویسنده :
مامان
12:01