دومین مسافرت گل پسرمون
روز سه شنبه 11 مهر تصمیم گرفتیم که بریم شمال شب ما رفتیم خونه مامان جونی تا صبح زود حرکت کنیم . صبح راس ساعت 7 یهو صدای جیغ آقا آرمان دراومد وقتی که همه بیدار شدیم دیدیم آقا آرمان داره با خودش بازی میکنه فقط میخواست ما خواب نمونیم خلاصه صبحونه رو خوردیمو حرکت کردیم ساعت 3 بعدازظهر رسیدیم شمال رفتیم کنار ساحل ( الهی فدات شم آفتاب که بهت میخورد نمیتونستی چشاتو باز کنی) به خاطر همین مامان جونی تو رو تو سایه میبرد تا بتونی دریا رو نگاه کنی . من و بابایی خاله سارا و دایی حسین میخواستیم بریم یه کم آب بازی کنیم که مامان جونی نمیذاشت. البته نا گفته نمونه روزآخر همگی با آرمان رفتیم آب بازی .
اینم عکس آقا آرمان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی