آرمانآرمان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

دکتر آرمان

آرمان آرزوی زندگیمون

دومین مسافرت گل پسرمون

1391/7/25 16:42
نویسنده : مامان
141 بازدید
اشتراک گذاری

روز سه شنبه 11 مهر تصمیم گرفتیم که بریم شمال شب ما رفتیم خونه مامان جونی تا صبح زود حرکت کنیم . صبح راس ساعت 7 یهو صدای جیغ آقا آرمان دراومد وقتی که همه بیدار شدیم دیدیم آقا آرمان داره با خودش بازی میکنه فقط میخواست ما خواب نمونیم خلاصه صبحونه رو خوردیمو حرکت کردیم ساعت 3 بعدازظهر رسیدیم شمال رفتیم کنار ساحل ( الهی فدات شم آفتاب که بهت میخورد نمیتونستی چشاتو باز کنی) به خاطر همین مامان جونی تو رو تو سایه میبرد تا بتونی دریا رو نگاه کنی . من و بابایی خاله سارا و دایی حسین میخواستیم بریم یه کم آب بازی کنیم که مامان جونی نمیذاشت. البته نا گفته نمونه روزآخر همگی با آرمان رفتیم آب بازی .

اینم عکس آقا آرمان  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دکتر آرمان می باشد