شنبه شب با مامان جونینا رفتیم خونه پرهام جونی تا صبح یکشنبه حرکت کنیم به سمت شمال . ساعت 6ونیم حرکت کردیم و ساعت 12ونیم رسیدیم. اینم عکس پسری تو اتاق خواب. نهارو رفتیم رستوران خوردیم ولی با شیطنتای تو نمی فهمیدیم ک چجوری غذا می خوریم . کنار دریا هم رفتیم روز اول هوا یکمی سرد بود ولی از فرداش هوا بهتر شد.اینم عکس نازت که خوابیده بودی و بعد بیدار شدی و با تعجب به دریا نگاه میکردی ... البته این دومین باری بود ک دریا و میدیدی عسلی این عکسم محوطه خونه ای که گرفته بودیم. که پارکم داشت و دوباره رفتی بازی بازی.... ...