آرمانآرمان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

دکتر آرمان

آرمان آرزوی زندگیمون

نماز خوندن آقا آرمان...

آفرین به تو شیرین عسلم که انقدر باخدایی...   در حال صلوات فرستادنی ...   اینجاهم در حال دعا خوندنی...   مناجاتت تموم شد حالا داری مهرو بوس میکنی گلم.   انشاا... خداجون همیشه مواظبت باشه.بوووووووووووس.     ...
2 مهر 1392

بازم دد...

ناز گلم دیشب شام رفتیم بیرون توپارک نشستیم شام خوردیم بعدشام دوباره سوار اسباب بازی شدی و حسابی بازی کردی اینم عکست که داری پیتزا می خوری شیطونکم.         ...
1 مهر 1392

دد...

دیشب بردیمت پارک تا یکمی بازی کنی. ماشین سواری میکنی.   اینجاهم کالاسکه سواری میکنی. داری هلیکوپتر سواری میکنی. بعد بازی کردنات رفتیم بستنی خوری. انتظار بستنی...     چندقاشقی بستنی خوردی و دیگه نخوردی ولی بجاش شروع کردی بخوردن...   حسابی بازی کردی و خسته شدی تارسیدیم خونه راحت خوابیدی عزیزم.     ...
31 شهريور 1392

تپلد پسر خالم...

هفته پیش 22 شهریور خالم برای پرهام جون توی تالار یه جشن تپلد خوگشل گرفته بود.   اینم من و پرهامو عمو محمد... اول تپلد بیداربودم و دنبال بادکنک... وسطای جشن خیلی لالام میومد بابای من وبرد بیرون تالار تو چمنا یه جای دبشم برام درس کرد که لالاکنم هرکی میدید میگفت کاش من اینجا لالا کنم آخه زیر سایه درخت و چمنو.... خلاصه بخاطر اینکه گرفتم خوابیدم  نتونست مامانی ازم خیلی عسک بندازه وقتی که جشن تموم شد و همه رفتم من از خواب نازم بیدار شدم ! پسر خاله جونم تپلدت مبارک و مبارک و مبارک   ...
30 شهريور 1392

دردو دل آرمان...

ا صلا من بااین مامان و بابام قهرم هی میگن تو شیطونی میکنی! تازشم چند وقت پیش منو تو بله برون عمو احمدم نبوردن وگذاشتنم خونه مامان جونی و بهمه گفتن که من رفتم کلاس گیتار... هر چقدر بزرگتر میشم نگه داشتن من توی خونه مشکل تر میشه!! به شدت ددری شدم و همش دوست دارم از خونه برم بیرون. عاشق نای نای کردن و بشکن زدن هستم! البته اینم بگم که عاشق مهر و  نماز هم هستم! هر کی نماز می خونه سریع و السیر خودمو میزسونم تا مهرو ور دارم بخاطر همین دستشون میگیرن که من نتونم پنج شنبه رفتیم عروسی پسمل دایی بابایی بابا م...
29 شهريور 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دکتر آرمان می باشد