عزیزدلما...
می خوام اسمتو با صابون رو ابرا بنویسم که وقتی بارون میباره همه کف کنن... ...
نویسنده :
مامان
13:27
تولد خاله سارا...
دیروز مامان جونی برای خاله سارا تولد گرفته بود . تولد خیلی خیلی خوب بود و حسابی خوش گذشت توهم پسر گلم از اول تا آخر تولد در حال رقاصی بودی تا اینکه اونقد خسته شدی و تو بغل مامان جون خوابت برد. امیدوارم خواهر خوبم هزاران سال زنده باشی و پاینده. ...
نویسنده :
مامان
13:19
22ومین ماهگرد زمینی شدنت مبارک...
ای روشنی گسترده ای زیبایی محض بیست ودومین ماهگرد تولدت مبارک... ...
نویسنده :
مامان
13:46
پسرک کوه نورد...
آرمان میره عروسی...
عزیزم 4 شنبه بردمت آرایشگاه تا موهای نازتو کوتاه بشه برای عروسی ولی طبق معمول واینستادی و نیمه کاره موند. این لباس قشنگ و عمو محمد بابای پرهام جون عیدی برات گرفته بود ک برای رفتن ب عروسی پوشیدی. ...
نویسنده :
مامان
14:43
آرمان خواننده می شود...
21ماهگیت مبارک آرمانم.
می نویسم کودک خوبم سلام ابتدایش ، این منم مامان تو می نویسم در شب میلاد عشق زنده بادا تا ابد چشمان تو لبخند زدی و آسمان آبی شد شب های قشنگ مهر مهتابی شد پروانه پس از تولد زیبایت تا آخر عمر غرق بی تابی شد ...
نویسنده :
مامان
16:57
دایره کلماتت درسن 1سالو 9 ماهگی...
مامان بابا عمو عمه دایی آرا-سارا نه نه دد آب نونو مرد جوجو هاپو به به چیزیز هم که کثیف باشه میگی اه اه اسمتم میگی آما میگم چندتا بچه داری میگی 10 تا آب میخوری میگی آخش رختخوابتو میگی اچ به اذان میگی اگون به ماشین اسباب بازی میگی گوگوم عموپورنگ و میگی عموپو...
نویسنده :
مامان
16:56