تولد مامان جونی...
دیشب برای مهربون ترین و بهترین مادر دنیا تولد گرفتیم .
برای مامان جونی گل پسرم. موقع شام خوردن تو حسابی شیطونی کردی و بعدش لالا کردی بخاطر همینم وقتی که تولد گرفتیم وجود گلت حضور نداشت و جات خیلی معلوم بود.
تازشم دایی حسین برات کلاه تولد گرفته بود که سرت بذاری
این صندوقچه هم از طرف تو به مامان جونی دادم که توش یه کریپس بود .
از طرف من و بابایی هم یه بلوز ناقابل بود.
خیلی باحال شده بود چون تونستیم سوپرایزش کنیم بخاطر همین که غافل گیر شده بودمیگم باحال بود .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی