آرمانآرمان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

دکتر آرمان

آرمان آرزوی زندگیمون

هدیه شب یلدا...

مامان جونم تو شب یلدا برام یه ماشین خوشگل عیدی داد مامانم به مامان جونی گفت که دیگه هیچی برام نگیره چون خیلی اتاقم شلوغ پلوغه اشاا... بزرگ شم و از خجالتت درام مامان جونی. یه ماشین خوشگل بخرم همش ببرمت گردش بعد شام رفتیم خونه عزیزجون که برام یه دست بلوزو شلوار خوشگل هدیه داد . ممنونتم عزیز... اولین شب یلدای زندگیم خیلی برام خوش گذشت.. ...
7 دی 1391

پسرم یلدات مبارک

 در بلندترین شب سال آرزوی من بهترین آرزوها برای توست.... همه لحظه های پایانی پاییزیت ،پراز خش خش آرزوهای قشنگ... ...
7 دی 1391

130 روز گذشت از باهم بودنمون

گل خوشبوی من ، چقدر داشتنت در زندگی قشنگه... حیات،نشاط،امید...هر چه زیبایی در دنیاست با وجودت به آن می رسم... چقدر لذت بخشه... حس قشنگ مادر بودن... هر روزی که می گذره به حضورت به وجودت وابسته تر می شم... مرد کوچک خونه ما... نفسم بسته به نفست نفسم... ...
23 آذر 1391

عطسه های برگشتی...

پرهام جون حالا من بعضی وقتا که می خوام عطسه کنم ،عطسم بر می گرده و می گم ه او  ... اونوقته که مامانی و بابایی کلی به من می خندن... بابام میگه الهههههی زورت نمی رسه عطسه کنی...   ...
22 آذر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دکتر آرمان می باشد